یادداشت دکتر حمیدرضا نمازی در روزنامه شرق/ ده درنگ در کرونا
یادداشت دکتر حمیدرضا نمازی با عنوان «10 درنگ در کرونا» در روزنامه شرق روز پنجشنبه 15 اسفند 98 منتشر شد.
اضطراب سلامت، مفهومی نظری و بنیادین در فلسفه پزشکی است؛ نگرانی وسواس گونه ای که فرد را از خوف بیماری، بیمار می کند: «جمله شان از خوف غم در عین غم» مراد مولانا آن است که مردمان غمگین، علی الاغلب، از ترس غم، غمگین شده اند، بی آنکه هنوز غمی به سراغشان آمده باشد. اضطراب سلامت، توجه و تلنگریست که فیلسوفان طب داده اند تا مردم از هول سلامت در دیگ بیماری نیفتند. اما این، همهٔ ماجرا نیست. اضطراب بهنجار و متناسب، شرط زندگی است. در فلسفه پزشکی، ذیل مبحث طبی سازی، هم چنین تذکر داده می شود که نادیده انگاشتن اضطراب معقول و تلاش برای القای آرامش کاذب، به همان اندازه نسبت آدمی را با سلامتش مخدوش می کند که اضطراب و وسواس سلامت! در بحران کرونا همگی سخت محتاج یافتن نقطه تعادل اضطرابیم.
انبوهگی شواهد و اطلاعات مربوط به کرونا بیش از آنکه به مردم اطمینان علمی و روانی دهد، سرگشتگی و بی عملی به بار می آورد. آوار اطلاعات (Infodemy) ممکن است از پاندمی و اپیدمی کرونا عواقب خطرناک تری داشته باشد. متولیان امور به جای آمارگرایی باید از چند اصل ساده در قالب یک عبارت مخفف استفاده کنند تا فاصله نظر و عمل کم شود. با انبوهگی شواهد، فاصله نظر تا عمل زیاد خواهد شد و مردم سرگشته می مانند که ماسک بزنند یا نزنند، دست بشویند یا نه (گزارشی هم منتشر شده بود که دست شستن زیاد خطر ابتلا را بیشتر می کند!) و…
زنجیرهٔ مراقبت، شرط لازم مدیریت بحران سلامت است. سیاستگذار باید از مدیرش مراقبت کند، مدیر از پزشک، پزشک از پرستار، و همه اینها از دانشجو و انترن و رزیدنت، تا در نهایت، بیمار مراقبت شود. هر حلقه ای از این زنجیر که نباشد، مراقبت می گسلد و همه متضرر خواهند شد. رویکرد فروکاهشی به ارتباط پزشک و بیمار که صرفاً بر تقدم منافع بیمار بر طبیب تاکید می کند، از اهمیت زنجیرهٔ مراقبت غافل است.
نمادپردازی اخلاقی، حتی در تجارت و تولید، شرط دوام است. بحران کرونا به رغم تلخی ها و فقدان هایش، فرصتی است برای آنها که می خواهند حساسیت اخلاقی شان را به رخ بکشند… شرکت دارویی ای که خط نیمه جامداتش را به تولید ژل ضدعفونی کننده دست اختصاص می دهد، نمونه ای از این رویکرد است… بسیاری از برندهای موفق، در این بحران ها سر برآورده اند. این البته تالی فاسدی هم دارد که کسانی کرونا را بهانه ای برای سودجویی بدانند و مثلا ویتامین یا داروی کرونا تولید کنند یا با سوار شدن بر شواهد مخدوش، محصول خود را بفروشند.
بسیاری از تغییرات سبک زندگی در بحران ها اتفاق افتاده است. بحران کرونا، شاید بهانه ای باشد برای مهارت یابی در آموزش مجازی و… کرونا می تواند مجالی برای درک و تامل در خود باشد. اوضاع و احوال مرزی، شرایط ممتاز و متمایزی است که آدمی خود را باز می یابد و عیارش را برای خود آشکار می کند. کرونا البته در آیندهٔ ایران، سلامت را سیاسی تر خواهد کرد، همان طور که امروز پای سیاسیون را به سلامت باز کرده است.
کرونا به اهتمامی فراتر از حوزه سلامت نیاز دارد. مطالعات یکپارچه (Integrative) و فرارشته ای (Transdisciplinary) از این حیث لازم است. رویکردهای چندرشته ای (Multidisciplinary) به آن معنا که هرکس از ظن خود نظری دهد و تحلیلی ارایه کند، چندان کمکی به حل مساله نخواهد کرد. ما به رویکردهایی یکپارچه محتاجیم تا بحران های منتج از کرونا، همچون یاس، امید، تنهایی، وسواس سلامت و حتی معنای زندگی را مدیریت کنیم. مدیریت کرونا بیش از آنچه در بادی امر می نماید، محتاج علوم انسانی سلامت است
بعضی از بیماری ها مستلزم درنگ در « فلسفه دیگری» اند. بیماری های واگیر از این دسته اند… به تعبیر بعضی از اخلاق دانان، مهم ترین اصل اخلاق کاربردی و اجتماعی، اصل ضرر نرساندن است. در شرایطی که مراقبت نکردن از خود به آسیب دیگران منجر شود، این اصل معنایی عمیق تر می یابد.
خانواده درگذشتگان کرونا سوگ ناتمامی را تجربه می کنند. مراسم خاکسپاری و ترحیم یا برگزار نمی شود یابسیار محدود است. فردا که کرونا فروکش کرد، حواسمان به ایشان باشد.
رازداری و حفظ حریم خصوصی در قبال مبتلایان به کرونا امری پیچیده است. قرار نیست مبتلا به کرونا بیماری اش را از نزدیکانش مخفی کند اما از آن سو، بنا نیست بیماری شان را جار بزنیم… عدالت در تخصیص منابع (کیت و تست و داروهای کرونا) هم امر مهمی است که باید لحاظ شود. آنها که عدالت را دور بزنند، حافظه رسانه ای در روزگار پساکرونا یقه شان را خواهد گرفت
فرض کنید هنگام گذار از خیابان، شخصی سرفه کند. چه می کنیم جز دور شدن از او و البته وحشت؟! هزاران پزشک و پرستار و کادر درمانی و اداری بیمارستان ها بی مزد و منت در این دیار مشغول خدمتند و روزانه دهها بیمار در صورتشان سرفه می کنند. معنا و مصداق اعتبار و اعتماد اجتماعی، همین ها هستند. قدرشان را بدانیم.
نظر دهید