چهارمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران برگزار شد.
چهارمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران با حضور دکتر حمیدرضا نمازی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی برگزار شد.
دریافت فایل صوتی
گزارش برگزاری چهارمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران
با عنوان: «گفتوگوی علوم انسانی و علوم پزشکی»
چهارمین پیشنشست علمی همایش مجازی ابعاد انسانی- اجتماعی کرونا در ایران، روز چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 با حضور بیش از 70 تن از صاحبنظران و دانشجویان از ساعت 16 الی 18 برگزار شد. در این نشست که با عنوان «گفتوگوی علوم انسانی و علوم پزشکی» برگزار شد، دکتر آرش رشیدیان مدیر تحقیقات، اطلاعات و انتشارات منطقه مدیترانه شرقی سازمان جهانی بهداشت؛ دکتر حمیدرضا نمازی دانش آموخته پزشکی، فلسفه و اخلاق پزشکی و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و عضو هیئت علمی دپارتمان علوم انسانی سلامت دانشگاه مجازی و دکتر علیرضا منجمی عضو هیأت علمی گروه فلسفه علم و فنّاوری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو هیأت علمی دپارتمان علوم انسانی سلامت- دانشگاه علوم پزشکی مجازی بهعنوان سخنرانان این جلسه حضور داشتند.
در ابتدای این نشست مجازی دکتر آرش رشیدیان با عنوان «چالشهای اخلاقی و عدالت بنیان در مدیریت پاندمی کرونا» سخنرانی کرد و گفت: «بیماری کووید 19 (کرونای جدید) و پاندمی ناشی از آن کشورها را با پرسشها و چالشهای اخلاقی فراوانی روبهرو کرده است. این پرسشها و چالشها به ماهیت بیماری (سرعت انتقال و مرگآفرینی)، به ندانستههای بسیار درباره درمان و مدیریت آن، فشار بر نظام بهداشت و درمان کشورها، نقش دیگر حوزههای سیاستگذاری عمومی در مدیریت بیماری، و تأثیر شگرف بر اقتصاد، اجتماع و روابط درون و برونکشوری آنها برمیگردند. تنوع این پرسشها، و اهمیت و فوریت پاسخ به آنها بسیار وسیع است و در نتیجه سازمانها و گروههای مختلفی (از جمله یونسکو، سازمان بهداشت جهانی، بسیاری کمیتههای کشوری اخلاق) سعی کردهاند به این سؤالها پاسخ بگویند و با توجه به تصمیمگیران را بیشتر بهسوی این چالشها جلب کنند».
در ادامه نشست دکتر حمیدرضا نمازی سخنرانی خود را با عنوان: «نقش و حرف علوم انسانی سلامت در مواجهه با همهگیری کرونا» آغاز کرد گفت: «علوم انسانی پزشکی/ سلامت (Medical/Health Humanities)، حوزهای پژوهشی است که مسائل فلسفه پزشکی، اخلاق پزشکی، هرمنوتیک پزشکی، جامعهشناسی پزشکی، تاریخ پزشکی، آموزش پزشکی، ادبیات پزشکی و حوزههای مشابه را بررسی میکند. شباهت همه این حوزهها در کاربست آنها برای طبابت بهتر و مراقبت از بیمار و سلامت جامعه است. فروکاهش پزشکی به رویکردهای آزمایشگاهی و درمان بیمار، غفلت از نقش مهم علوم انسانی در فرایند طبابت و مراقبت است. از سویی باید توجه داشت که حضور علوم انسانی در پزشکی، حضوری کلیشهای و افزودنی نیست (Additive). مراد از رویکرد افزودنی آن است که مسائل پیشین، کلیشههای از پیش تعیینشده و جوابهای آماده را با اندکی جرح و تعدیل، از علوم انسانی برداریم و به عرصه مشکلات سلامت و طبابت و بحرانهایی همچون کرونا تعمیم دهیم. فلسفه، جامعهشناسی، اخلاق و حتی ادبیات و هنر، در مواجهه با مسائل حوزه سلامت، هنگامی بهکار میآیند و گره از فروبستگیها میگشایند که سؤالات جدید را دریابند و با شیوهای خلاقانه و نو، با آن برخورد کنند. علوم انسانی سلامت، درست به همین دلیل پاگرفته است تا رویآوردهای آمیخته و یکپارچه (Integrative) را بهجای رویکردهای افزودنی (Additive) بنشاند و جامعه نظرورزان را از اضافه کردن تکراریها آوار اطلاعات نظری (Infodemy) پرهیز دهد. تمایل به نظرورزی در باب همهگیری کرونا و عوارض و عواقب آن، همه مراکز فرهنگی، اجتماعی و دانشگاهی را به تکاپو انداخته است. اما در این میان، توجه عمیقی به رویکرد یکپارچه و جامعنگر علوم انسانی سلامت به چشم نمیخورد. بسیاری از این موضوعات همچون بازتعریف سلامت و بیماری، فلسفه اپیدمیولوژی، تمایز تست تشخیصی از تست غربالگری، طبیسازی، اضطراب سلامت، پارادوکس تنهایی و سلامت، هراس از دیگری، پارادوکس پیشگیری، سلامت و امید، زیستسیاست، بیماری و سراسربینی، دغدغههای وجودی (اگزیستانسیل) معطوف به سلامت، اخلاق عدالت یا اخلاق مراقبت در مواجهه با بیماران بدحال، خستگی شفقت، خستگی تصمیمگیری، نهیلیسم سلامت و ... در گستره این مقال قرار میگیرند.
دکتر نمازی افزود: علوم انسانی سلامت، علاوه بر تمایزی که با رویکردهای کلیشهای علوم انسانی به علوم پزشکی برقرار میکند، شاخههای میانرشتهای و چندرشتهای را که ذیل چتر علوم انسانی پزشکی، تعریف میشود، به نقد و بازبینی مدام میگذارد. از اینرو علوم انسانی سلامت، حوزهای فرارشتهای است که میانرشتهایهایی همچون اخلاق پزشکی، تاریخ پزشکی، جامعهشناسی پزشکی و آموزش پزشکی را مشمول رویکردی انتقادی میداند و آنها را از افراط در تکنیکی شدن (Technicalization)، کدسازی (Codification)، حرفهسازی (Professionalisation) باز میدارد و به جوانب مهم و مغفول راهنمایی میکند. این مجال، فرصتی است تا شاخههای مختلف علوم انسانی سلامت در ماجرای کرونا، تحلیل و ارزیابی شود».
در خاتمه این نشست مجازی، دکتر علیرضا منجمی سخنرانی خود را با عنوان: «فلسفه پزشکی در مواجهه با کرونا چه میگوید؟» مطرح کرد و گفت: «فلسفه پزشکی مداقه و نظرورزی در مبانی متافیزیکی، معرفتشناختی، هستیشناختی و پراکسیولوژیک پزشکی است که امروزه یکی از زندهترین و پرجنبوجوشترین عرصههای تأملات فلسفی است؛ هم از آنرو که همواره سلامت و بیماری دغدغههای مشترک جمله انسانها بوده و هم به این دلیل که فلسفه پزشکی با طبابت و پژوهشهای پزشکی تعاملی مستمر و مؤثر برقرار کرده است. فلسفه پزشکی را باید بهعنوان بخشی از برنامه پژوهشی گستردهتری- تحت عنوان مطالعات میانرشتهای علوم انسانی و پزشکی (medical humanities)- فهم کرد که طی چهار دهه، با هدف نقد فروکاستگرایی و انسانزدایی علوم پزشکی و توجهدادن به جنبههای اجتماعی و فرهنگی سلامت و بیماری آن برآمده است.
دکتر منجمی افزود: در این گفتار تلاش من ارائه راهحلهای فوری و فوتی برای حل مسائل نیست، بلکه بیشتر صورتبندی درست مسائل و پرسیدن پرسشهای بجا و مناسب است. پرسشهایی که بهواسطه شتابزدگی در عمل، مکتوم و مغفول ماندهاند. پرسش پیش روی من این است: فلسفه پزشکی در مواجهه با کرونا چه میگوید؟ در این مختصر بهاجمال به چند محور اصلی خواهم پرداخت. در ابتدا باید میان سه مفهوم مواجه تمایز افکنم: ویروس کرونا و بیماری کووید 19 و همهگیری بیماری کووید 19. این همهگیری بیماری کووید 19 که ما را با بحران روبهرو کرده است. همهگیری ابتلای بخشی از جمعیت انسانی- فراتر از حد انتظار- است به یک بیماری مشخص در زمان و مکانی معین، از همین رو همهگیری نه امری صرفاً آماری- زیستشناختی، بلکه واجد عناصر اجتماعی، فرهنگی و انسانشناختی است. خلط کردن سه مفهوم ویروس، بیماری و همهگیری به اظهارنظرهای متناقض و اقدامات نامرتبط و بیفایده میانجامد. یکی دیگر از محورها، زیستسیاست (Biopolitics) است. اطلاق واژه همهگیری به شرایط فعلی همچون سایر مفاهیم پزشکی (تشخیص پزشکی) معطوف و الزامآور به عمل (دئونتیک) است نه توصیفی. قوام نگرفتن زیستسیاست سبب شده است تصمیمگیری کلان منحصر به ارائه آمارهای ریز و درشت و بحث در چگونگی نرمالیزاسیون شرایط باشد. در این میان، غفلت از پیامدهای اجتماعی/ فرهنگی/ اقتصادی مداخلات، نامشخص بودن اولویتهای تصمیمگیری، نامتوازن بودن نظام خدمات سلامت عمومی در برابر سلامت فردی، نامهیای بودن نهادهای خدمات پیشگیری و بهداشتی در مقایسه با نظام درمانی کارآمد و نهادینه همگی موضوعات شایسته تأمل هستند.
دکتر منجمی در خاتمه گفت: رابطه پزشکی و رسانه، محور دیگر این گفتار است. در همین ایام، مشاهده شد که چگونه اظهارنظرهای علمی، اما نسنجیده و نامتناسب پزشکان متخصص در رسانه ملی، سبب تشویش اذهان عمومی و هجمههای غیرمنصفانه به کادر درمانی شد. جنس و شیوه سخن گفتن پزشکان در این برنامهها که همان شیوه رایج و مأنوس سخن گفتنشان با دانشجویان و دستیارانشان است پیامدهای خطیری همچون اضطراب سلامت (health anxiety) به همراه دارد. انبوهگی دادههایی همچون آمار مرگومیر، شیوههای سرایت و درمانهای مختلف که هرروز در جامعه منتشر میشود، سبب شده است به هنگام ضرورت انجام اقدامات پیشگیرانه گوش شنوایی نباشد. مواجهه فلسفه پزشکی با همهگیری کرونا از یکسو ناروایی و ناکارآمدی مدعیات رویکرد کاربردیسازی علوم انسانی را برملا میکند که به دنبال بستههای فوری راهحلهای سطحی برای مسائل پیچیدهای همچون همهگیری کرونا هستند. از سوی دیگر مسئولان حوزه سلامت، به سبب غفلت از مسائل اجتماعی- فرهنگی حوزه سلامت یا آنها مانع انجام مداخلاتشان میبینند یا مخل آن. انجام مداخلات سلامت همچون قرنطینه بدون توجه به زمینهها و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ناکافی و نابسنده خواهد بود. گفتوگوی علوم انسانی و پزشکی برای هر دو سوی آن راهگشاست و این گفتار دعوتی است برای پرسیدن و شهامت اندیشیدن اینجایی و اکنونی».
نظر دهید