همسخنی پزشکی و علوم انسانی/ چرا علوم انسانی سلامت مهم است؟
دکتر علیرضا منجمی گفت: اقبال اصحاب علوم انسانی به موضوعات حوزه سلامت را می توان رخداد مهمی تلقی کرد که اگر در مسیر مناسبی قرار گیرد، غنای حوزه علوم انسانی سلامت در کشور را دوچندان خواهد کرد.
خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه_سارا فرجی: از همان روزهای آغاز کرونا در کنار کارشناسان حوزه بهداشت و سلامت، اقتصاد و… اساتید علوم انسانی هم در سراسر دنیا شروع به اظهار نظر کردند و یادداشتها و مقالات متعددی در این باره به رشته تحریر درآمد. به نظر میرسد پرداختن به موضوعی مانند کرونا نیازمند دانشی میان رشتهای و پیوند حوزه سلامت با علوم انسانی است.
برای آشنایی بیشتر با موضوع علوم انسانی سلامت و ارتباط آن با اصحاب علوم انسانی و به طور خاص موضوع کرونا در جامعه با دونفر از متخصصین این حوزه در قالب یک میزگرد گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید. دکتر حمیدرضا نمازی دکترای پزشکی، کارشناسی ارشد فلسفه و دکترای تخصصی اخلاق پزشکی دارد و هم اکنون عضو هیأت علمی گروه اخلاق دانشکدۀ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران و رئیس موزۀ ملی تاریخ علوم پزشکی است. دکتر علیرضا منجمی هم پزشک است و دکترای تخصصی در علوم شناختی و نیز در فلسفۀ علم و تکنولوژی دارد. وی هم اکنون مدیر گروه فلسفۀ علم و فناوری پژوهشگاه علوم انسانی و دپارتمان علوم انسانی سلامت دانشگاه علوم پزشکی مجازی است.
*در ابتدا مختصری دربارۀ تاریخچۀ علوم انسانی سلامت بفرمائید و تعریفی از آن ارائه دهید؟
دکتر حمیدرضا نمازی: تعاملی دیرین میان علوم انسانی و علوم پزشکی وجود داشته است و این دو سالها همسخنی کردهاند. یکی از دلایل این آمیختگی، دغدغههای وجودی / انسانی است. پزشکان و سایر خدمتدهندگان سلامت به خاطر دغدغۀ درد و رنج و مسائلی که ازایندست همواره نیاز به بحثهای علوم انسانی، ادبیات، تاریخ و فلسفه داشتهاند. در ایران دهه سی و چهل جلسات مشترک هفتگی میان دانشجویان پزشکی و دانشجویان ادبیات برگزار میشد؛ اما این همسخنی مستعد رهزنی است. مرادم فروکاستن نظرورزی و تأملات روشمند در علوم انسانی سلامت (health humanities یا medical humanities) است بهنوعی ذوقورزی است؛ مثلاً اینکه فکر کنیم با خواندن دو بیت شعر برای دانشجویان پزشکی میان ادبیات و پزشکی پیوند برقرار کردهایم. مراد «علوم انسانی سلامت» این نیست که کسی مثلاً پزشکی بخواند و بعد فارغ از مسائل حوزۀ سلامت یکسره به علوم انسانی بپردازد یا اینکه بدون اینکه میان این دو ارتباط برقرار کند آنها را به شکل مستقل دنبال کند. واژۀ «پزشک- فیلسوف» ناظر به همین آمیختگی و امتزاج است. وقتی از «علومانسانی سلامت» سخن میگوئیم، از یک منظر مراد بینرشتهایهایی هستند که برای صورتبندی و حل مسائل حوزۀ سلامت ایجاد شدهاند همچون فلسفۀ پزشکی، جامعهشناسی پزشکی، انسانشناسی پزشکی، آموزش پزشکی، اخلاق پزشکی و ازایندست.
وقتی از «علومانسانی سلامت» سخن میگوئیم، از یک منظر مراد بینرشتهایهایی هستند که برای صورتبندی و حل مسائل حوزۀ سلامت ایجاد شدهاند همچون فلسفۀ پزشکی، جامعهشناسی پزشکی، انسانشناسی پزشکی، آموزش پزشکی، اخلاق پزشکی و ازایندست
بعضی از این بینرشتهایها خود بدل به یک رشته (discipline) آکادمیک مستقل شدهاند و سازوکار بوروکراتیک یافتهاند؛ بعضی از اینها هنوز به رشتۀ مجزا تبدیل نشدهاند و شاید شایستهتر آنکه تبدیل به رشته نشوند و در قالب فیلد (حوزۀ آموزشی-پژوهشی) باقی بمانند. تأمل در تمایز رشته با فیلد خود یکی از مسائل مهم حوزۀ «علوم انسانی سلامت» است. آنچه در این میان محل درنگ است این است که پس از مدتی این بینرشتههای علوم انسانی سلامت که رشته شده بودند از یکدیگر جدا افتادند و هر کدام سر کار خویش گرفتند ازاینرو هم توان حلمسأله را از دست دادند و هم گرفتار رویکردهای تکنیکال شدند. وقتی مبانی نظری و مفهومی را نادیده بینگارید با میانرشتهایهایی تکنیکزده (technicalized) مواجهیم. علوم انسانی سلامت همچون چتری فرارشتهای (مشابه تعبیر ادگار مورن و نظیر رویکرد کانت در نسبت میان در نزاع دانشکدهها) بنا بر این دارد که بینرشتهایهای جداافتاده را اولاً در بستری نظری-فلسفی در تعامل با هم وابدارد و ثانیاً رویکردی انتقادی میان آنها ایجاد کند و ثالثاً توان جامعنگری در حلمسائل فراهم آورد و رابعاً مسائل جدید را بازشناسی و تبیین کند که در هیچکدام از این رشتهها شناخته نمیشد. از این منظر علوم انسانی سلامت شأن تزئینی ندارد و برای ارضای ذوقورزی پزشکان و سیاستگذاران حوزۀ سلامت نیست بلکه امری بنیادین است که در مفاهیمی همچون سلامت و بیماری و مراقبت مداقه کرده و تحول اساسی در آموزش، پژوهش، طبابت و مراقبت ایجاد میکند.
دکتر منجمی: علوم انسانی سلامت با تأمل انتقادی از وضعیت پزشکی مدرن آغاز شد و سابقهای در حدود چهار دهه در جهان دارد؛ به نظر میآمد که پزشکی مدرن به شکلی افراطی علمی شده و از جنبههای انسانی غفلت کرده بود. استمداد / مدد جستن از علوم انسانی در پزشکی بدینجهت است که ما با پزشکی انسانزدا (dehumanized) مواجه شدیم. به این معنا که گویی پزشک دیگر با «بیمار» مواجه نیست، بلکه با «بیماری» طرف است. یکی از آموزههای علوم انسانی سلامت تمایز افکندن میان بیماری (disease) و ناخوشی (illness) است؛ بیماری امر ابژکتیو است که پزشک آن را تشخیص میدهد، اما ناخوشی تجربهای سوبژکتیو است که بیمار درکش میکند. همانطور که دکتر نمازی اشاره کرد «علوم انسانی سلامت» در تقریر اصیلش امری پیوستی/افزودنی (additive) نیست، بلکه برای تدبیر مناسب در مسائل حوزۀ سلامت باید بهنوعی درهمتنیدگی و ادغام (integrative) میان علوم انسانی و علوم پزشکی قائل بود. ازاینرو «علوم انسانی سلامت» هم در پی آن است که طبابت و مراقبت را متحول کند و هم بر آن است تا در آموزش و پژوهش حوزۀ سلامت تغییرات بنیادین را رقم بزند. پزشکی انسانگرا (Humanistic medicine) با طرح مفاهیمی مانند همدلی بالینی (clinical empathy) و پزشکی روایی (narrative medicine) در پی درافکندن مسائل انسانی در حوزۀ طبابت و مراقبت از سلامت است. در پژوهش زیستپزشکی (Biomedical research)، علوم انسانی سلامت با مداقه در محدودیتهای علم، تحلیل روششناسی علمی، نقد رویکرد صرفاً علمی و مبتنی بر شواهد در پی تحول پارادایمی است. در سطح سیاستگذاری مفاهیمی همچون زیستسیاست، ارتباط میان رشتهها (تمایز میانرشتگی و چندرشتگی)، رویکرد مسألهمحوری و فهم چندوجهی بودن مفاهیم مربوط به سلامت از جمله محورهای مهم است.
علوم انسانی سلامت با تأمل انتقادی از وضعیت پزشکی مدرن آغاز شد و سابقهای در حدود چهار دهه در جهان دارد؛ به نظر میآمد که پزشکی مدرن به شکلی افراطی علمی شده و از جنبههای انسانی غفلت کرده بود
بهعنوانمثال امروز که در بحران کرونا به سر میبریم ما با پیامهای چندگانهای از سمت علوم بهداشتی / پزشکی مواجهیم که احساس میکنیم چیزی فروگذاشته شده است. نظام سلامت، مسائل فرهنگی-اجتماعی را در ملاحظات خود وارد نمیکند و آنها را مانع میپندارد؛ درحالیکه اینها مانع نیستند بلکه باید آنها را شناخت. در غیر این صورت تدابیر اتخاذ شده برای مهار همهگیری تدابیر کارآمد و مناسبی نخواهند بود.
* آیا صرف تحصیل در پزشکی و همچنین علوم انسانی برای ورود به این حوزه کفایت میکند یا این حوزه به چیزی بیش از این نیاز دارد؟
دکتر منجمی: تحصیل در این حوزهها ارزشمند است اما به این معنای کنشگری در علوم انسانی نیست. وقتی از کنشگری در حوزۀ علوم انسانی سلامت سخن میگوئیم منظور کسانی است که دغدغه حوزۀ سلامت را دارند و به شکلی نظاممند و روشمند در پی توصیف مسائل سلامت و تدابیری برای حل آنها هستند. آنطور که تجربه در سایر نقاط جهان هم نشان داده است به دلیل پیچیدگی، تنوع و تخصصی بودن حوزۀ پزشکی و سلامت نظرورزان و کنشگران حوزۀ سلامت بهتر است هم در حوزۀ علوم پزشکی و هم در حوزۀ علوم انسانی صلاحیت و تخصص داشته باشند تا هم بتوانند مسائل حوزه را بهخوبی تحلیل کنند و هم در تعامل با سایر بازیگران حوزۀ سلامت گرهی بگشایند.
دکتر نمازی: ما با دوگانههایی در علوم انسانی سلامت مواجهیم. اولین آن نظرورزی / ذوقورزی است که به آن اشاره رفت. دوگانه دوم رویکرد افزودنی-پیوستی در برابر جامعنگر-یکپارچهساز است که دکتر منجمی برشمرد. دیگری دوگانه میانرشتهای / چندرشتهای است که از حیث روششناسی حائز اهمیت است. دوگانه تکنیکال / انتقادی هم مهم است. منظور از تکنیکال تخصصی شدن و بوروکراتیزه شدن رشتهها، حوزهها و حتی موضوعات است. در مقابل رویکرد انتقادی همانگونه که از نامش پیداست میان رشتهها و حوزههای علوم انسانی سلامت جریانی انتقادی ایجاد میکند و مانع از بوروکراتیزه شدن و در خود فرورفتن آنها میشود. در فقدان جریان انتقادی رشتهها بیش از آنکه مسائل اساسی حوزۀ سلامت را حل کنند به مسائل خودساختهشان میپردازند. رویکرد انتقادی به این معنا نیز هست ناظر به مسائل و اهداف حوزۀ سلامت است.
*در وضعیت کنونی که جهان با مسئله ویروس کرونا مواجه است، بسیاری از اصحاب علوم انسانی در این حوزه نظر دادند، یادداشت نوشتند و از دریچه علوم انسانی به این موضوع نگاه کردند، ارزیابی شما از این نظرات و اظهارنظرها چیست و چقدر این اظهارنظرها در حیطه علوم انسانی سلامت میگنجد؟
دکتر نمازی: یکی از آموزههای بنیادین علوم انسانی سلامت این است که پزشکی همواره در بحران است و غفلت از این آموزه ما را به دوگانۀ کاذب شرایط عادی / وضعیت بحرانی میکشاند. کرونا بحران دائمی پزشکی را از پرده برون افکند و مسائلی که پیشازاین جدی گرفته نمیشد همچون فرسودگی کادر درمان، اضطراب سلامت (health anxiety)، عارضۀ دارونما (nocebo effect)، اعتبار و محک شواهد پزشکی یا زیستسیاست (Biopolitics) اکنون در کانون توجه قرار گرفتهاند. بسیاری از این اظهارنظرها، ربطی به علوم انسانی سلامت نداشت و همان حرفها و اظهارنظرهای پیشین بود که تکرار میشد. چطور میتوان راجع به تفاوت بیماری، سلامت، ناخوشی و کسالت ندانست و بعد درباره عوارض تنهایی مردم در بحران کووید نظر داد. چگونه بدون وقوف به مفهوم اضطراب سلامت میتوان از تدابیری برای کاهش اضطراب مردم سخن گفت. چطور میتوان بدون مداقه در باب طبیسازی از کنترل سلامت و مراقبت مردم دم زد.
دکتر منجمی: برای اینکه علوم انسانی سلامت اصیل شکل بگیرد باید چارچوب نظری مناسبی را برای مواجهه با مسائل داشته باشیم نه اینکه دوباره موضوعات جاافتاده و آموزههای قوامیافته را به بهانۀ بحران کرونا تکرار کنیم. اگر با هر بحران دیگری در این ابعاد نیز مواجه میشدیم بیکموکاست همین نظرها بیان میشد. اینکه بدون درنگ و تلاش برای فهم شرایط، پاسخهای از پیش آماده و دمدستی به پرسشهای جدید دهیم ابتذال نظری است. ما باید شهامت اندیشیدن داشته باشیم و در مواجهه با مسئلۀ جدید مهیای درک محدودیتها و ناتوانیهای خود واقف شویم، شاید در پی آن به تحلیلی تازه و راهگشا دست یابیم.
اینکه بدون درنگ و تلاش برای فهم شرایط، پاسخهای از پیش آماده و دمدستی به پرسشهای جدید دهیم ابتذال نظری است. ما باید شهامت اندیشیدن داشته باشیم و در مواجهه با مسئلۀ جدید مهیای درک محدودیتها و ناتوانیهای خود واقف شویم، شاید در پی آن به تحلیلی تازه و راهگشا دست یابیم
*چرا اصحاب علوم انسانی مهیای درنگ در این وضعیت نبودند؟
دکتر نمازی: اینکه «سلامت» موضوعی خارج از علم پزشکی تلقی شود و موضوع پژوهشهای علوم انسانی قرار گیرد نکتۀ مهمی است که در علوم انسانی کمتر به آن توجه شده است. درک این نکته که مفاهیمی همچون سلامت، بیماری، طبابت، ناخوشی، طبیسازی میتواند موضوع فلسفهورزی باشد مستلزم تفطنی در علوم انسانی است، اما انگاره رایج این است که مفاهیمی ازایندست یکسره علمی است و ربط و دخلی به علوم انسانی ندارد.
دکتر منجمی: البته اقبال اصحاب علوم انسانی به موضوعات حوزۀ سلامت را میتوان رخداد مهمی تلقی کرد که اگر در مسیر مناسبی قرار گیرد غنای حوزۀ علوم انسانی سلامت در کشور را دوچندان خواهد کرد. بسیاری از متفکران و دانشوران حوزۀ علوم انسانی با آنکه در علوم پزشکی تحصیل نکرده بودند تلاش بسیار جدی در حوزۀ علوم انسانی سلامت داشتهاند. بهعنوانمثال بنگرید به کتاب «رازوارگی سلامت» هانس گئورگ گادامر که مجموعۀ سخنرانیهای اوست در جمع پزشکان و روانپزشکان. او با تأمل جدی در حوزۀ سلامت و پزشکی بصیرتهایی نو ارائه میکند که اکنون سرمایهای برای حوزۀ علوم انسانی سلامت است. بر این باورم تشکیل شبکهای از دانشوران و پژوهشگران در رشتههای مختلف زیر چتر علوم انسانی سلامت با اوصافی که در این گفتگو به آن اشاره شد سبب ارتقا سلامت در ایران خواهد شد.
*با توجه به اینکه این عرصه هنوز در ایران نوپاست، برای پیشبرد آنچه باید کرد؟
دکتر نمازی: یکی از گرفتاریهایی که ما در این عرصه داریم دیوارهای قطوری است که میان رشتهها کشیده شده است. ما با انگارههای نادرستی مواجهیم. از جمله اینکه نهاد پزشکی فقط متولی و مراقب سلامت است و مسائل فرهنگی-اجتماعی سلامت را باید به علوم انسانی و اجتماعی برونسپاری کرد. با اینکه در ایران آثاری از گادامر، هایدگر و فوکو ترجمه شده ولی بهندرت به نظرورزیهای آنان در حوزه سلامت توجه شده است. علاوه بر رازوارگی سلامت گادامر که دکتر دکتر منجمی گفت، تأملات هابرماس دربارۀ مهندسی ژنتیک نمونه مناسب دیگری است از نظرورزی اصیل اصحاب علوم انسانی در حوزۀ علوم انسانی سلامت. البته آگاهی از سنت دیرین فلسفه پزشکی و علوم انسانی در جهان لازم است اما هدف اصلی طرح اینجایی و اکنونی مباحث و تلاش برای حل مسائل حوزۀ سلامت ماست.
*آیا منظورتان این است هر کس از اصحاب علوم انسانی که بخواهد راجع به کرونا اظهار نظر کند باید در قالب علوم انسانی سلامت باشد؟
دکتر نمازی: منظورم این نیست که هرکس بخواهد راجع به این مسئله کرونا سخن بگوید حتماً باید از علوم انسانی سلامت گذر کند ولی وقتی قرار است ناظر به مفاهیم بنیادین سلامت همچون همهگیری (epidemics)، سلامت عمومی (public health)، تمایز آزمون تشخیصی و غربالگری، سواد سلامت، نسبت رسانه و سلامت، اخلاق تخصیص، زیستسیاست، طبیسازی (medicalization)، بیشتشخیصی (over-diagnosis) و بحرانهای وجودی زیسته (existential crisis) و مسائلی از این دست، سخن بگوییم، باید چارچوب نظری-روشی علوم انسانی سلامت را در نظر بگیریم وگرنه میشود تکرار مکررات و بازگو کردن پاسخهای از پیش معین. گفتگو و تعامل با حوزۀ سلامت لازمۀ فهم موضوعاتی اینچنین است. این تصور که علوم انسانی پاسخهای آماده و مهیایی برای مسائل حوزۀ سلامت دارد خطاست و ناشی از نادیده انگاشتن پیچیدگیهای نظری / عملی حوزۀ سلامت است. در آن سوی طیف یعنی در دل نهاد پزشکی نیز ما گاهی با رویکردی مواجهیم که حل تمامی مسائل حوزۀ سلامت را صرفاً از منظر پوزیتویستی ممکن میداند که این انگاره نیز مانعی در پیشبرد حوزۀ علوم انسانی سلامت است.
*در شرایط فعلی که ویروس کرونا عالمگیر شده است، کار وظیفه علوم انسانی سلامت چیست؟
دکتر منجمی: تشخیص و صورتبندی مسئله و پژوهش در آن از اصلیترین کارهایی است که علوم انسانی سلامت در اوضاع فعلی باید انجام دهد. ما اگر راجع به شرایطی که در آنیم پژوهش نکنیم، در بحرانهای بعدی دستمان خالی است و دوباره باید از نو شروع کنیم. میدانید که در صد سال اخیر با چند اپیدمی مواجه بودهایم ولی به نظر میرسد به دلیل فقدان پژوهشهای علوم انسانی سلامت درس چندانی از آنها نگرفتیم.
دکتر نمازی: این نکته بسیار مهم است. ما از زمان ساسانیان با بحران همهگیری مواجه بودهایم. همچنین نقل است در دوران تیموریان بهواسطۀ همهگیری مردم از دست زدن به کاغذ بر حذر داشته میشدند. در دوران قاجار نیز همهگیری تلاطمهای اجتماعی و فرهنگی زیادی ایجاد کرده است. تا همین چند سال پیش تجربۀ همهگیری وبا را داشتهایم اما به نظر میآید بیش از آنکه از بحرانها درس بیاموزیم تمایل به فراموشی آنها داریم.
در بحران کرونا بارها با این امر مواجه شدهایم که حرفهمندان سلامت درک دقیقی از رسانه و کارکردهای آن ندارند. علوم انسانی سلامت پلی است میان رسانه و نهاد پزشکی. در غیر این صورت پزشکان همانگونه با مردم سخن میگویند که با دانشجویانشان. نتیجه این رویکرد اضطراب سلامت و پراکندن خردهمعلومات پزشکی است. دکتر منجمی: در بحران کرونا مفهوم زیستسیاست دوباره مطرح شد. روزانه آمار کرونا را میدهد و بر اساس این آمار تدابیری اتخاذ میشود. این تدابیر در فرآیندی دیوانسالارانه به بخشهای مختلف واگذار میشود بهجز بخش بهداشت و درمان که در اختیار نهاد پزشکی است؛ اما به نظر میرسد فرآیند سیاستگذاری بیش از آنکه در قالب تقسیمبندیهای دیوانسالارانه ممکن باشد، محتاج لحاظ سپهر زیستسیاست است. قوام یافتن زیستسیاست حاصل شکلگیری حوزۀ علوم انسانی سلامت است. از سوی دیگر تحلیل مدلهای آماری اپیدمیولوژیک، تحلیل سیاستگذاری مبتنی بر شواهد (evidence-based policy)، بررسی پیامدهای فرهنگی-اجتماعی تدابیر مهار کرونا و بررسی سازوکار تولید و توزیع علم پرشتاب (fast science) از دیگر کارهای علوم انسانی سلامت است.
دکتر نمازی: از نقش رسانه در این میان نباید غافل شد. در بحران کرونا بارها با این امر مواجه شدهایم که حرفهمندان سلامت درک دقیقی از رسانه و کارکردهای آن ندارند. علوم انسانی سلامت پلی است میان رسانه و نهاد پزشکی. در غیر این صورت پزشکان همانگونه با مردم سخن میگویند که با دانشجویانشان. نتیجه این رویکرد اضطراب سلامت و پراکندن خردهمعلومات پزشکی است. در چنین مواردی کارکرد رسانه در ارتقا سواد سلامت از دست میرود. از سوی دیگر ما نیازمند خبرنگارانی هستیم که ملاحظات علوم انسانی سلامت را دریابند و در تهیه خبر بهکارگیرند. اینفودمی ( infodemics) یا آوار اطلاعات یکی از این ملاحظات است. ازاینرو خبرنگاران علوم انسانی سلامت نقش مهمی در ارتقا این گفتمان خواهند داشت.
* در حوزه علوم انسانی سلامت در ایران چه فعالیتهایی صورت گرفته است؟
دکتر نمازی: یکی از اساسیترین کارهایی در این خصوص انجام شده است تأسیس اولین «دپارتمان علوم انسانی سلامت» کشور در دانشگاه علوم پزشکی مجازی وزارت بهداشت است. دورههای آموزشی در سه سطح (مقدماتی، متوسط و پیشرفته) برای دانشجویان علاقهمند و اعضای هیئتعلمی طراحی و در حال تهیه و تنظیم محتواست. بستر آموزش مجازی برای آموزش علوم انسانی سلامت به این دلیل مناسب تشخیص داده شد که هم عدالت آموزشی را لحاظ کند و هم آموزش باکیفیت و ماندگار را تضمین کند.
علاوه بر این، المپیاد علمی دانشجویان علوم پزشکی سراسر کشور سالهاست که بهمنظور ارتقا این گفتمان اهتمام جدی داشته است. در این المپیاد علوم انسانی سلامت یکی از حیطههای اصلی است. این المپیاد مسابقهای چند روزه نیست بلکه فرآیندی یکساله است که هم دانشجویان در مباحث پایه علوم انسانی سلامت بهطور مدون آموزش (در قالب وبینارها و کارگاههای کشوری) میبینند و هم پروژههای پژوهشی را که مرتبط با حوزه سلامت کشور است انجام میدهند. از ثمرات این المپیاد پرورش دانشجویانی است که در سراسر کشور به فعالیتهای آموزشی-پژوهشی مشغولند. در کنار آن کمیتۀ علمی المپیاد حیطۀ علوم انسانی سلامت آمیزهای است از اعضای هیئتعلمی علوم پزشکی و علوم انسانی.
گسترش و رونق گفتمان علوم انسانی سلامت در ایران مستلزم تعامل وزارت بهداشت و وزارت علوم است. به همت دکتر منجمی که مدیر گروه فلسفۀ علم پژوهشگاه علوم انسانی هستند، فلسفۀ پزشکی و علوم انسانی سلامت در قالب نشستهای تخصصی، پایاننامههای دکترا و دروس رسمی دکترا ارائه میشود. همسخنی و همکاری مداوم و مستمر ما نمود امکان گفتگوی گسترده و مؤثر این دو وزارتخانه در علوم انسانی سلامت است.
دکتر منجمی: ما در مرحلۀ هویتیابی و گفتمانسازی هستیم. گروه فلسفۀ علم پژوهشگاه علوم انسانی یکی از نهادهای حامی متقدم و دیرین این حوزه بوده است که از حیث پرداختن به مباحث بنیادین و نظری کارهای ارزشمندی در آن صورت گرفته است. مرکز تحقیقات تاریخ اخلاق و گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران آموزش فلسفۀ پزشکی را برای دانشجویان پزشکی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی به جد دنبال میکند. درس تاریخ معاصر علوم پزشکی برای دانشجویان دکتری تاریخ علم پژوهشگاه علوم انسانی و سلسله نشستهای تاریخ پزشکی معاصر با همکاری موزۀ ملی تاریخ علوم پزشکی برگزار شده است. باید اشاره کنم که با همت دکتر نمازی امسال در رویداد کرونا-روایت (مستندسازی فعالیتهای حوزۀ سلامت در بحران کرونا) که سازمان نظامپزشکی برگزار میکند بخش علوم انسانی سلامت در نظر گرفته شد.
علوم انسانی سلامت نه قرار است صرفاً تزئین طبابت باشد و نه جایگزین آن. این حوزه به رویکردهای غیرروشمند و غیرعلمی به پزشکی میدان نمیدهد بلکه دغدغهاش ادغام و یکپارچهسازی جنبههای فرهنگی، اجتماعی، انسانی سلامت در طبابت، سیاستگذاری، تصمیمگیری، آموزش و پژوهش است.
* با این حساب باید منتظر تأسیس رشته علوم انسانی سلامت باشیم.
دکتر منجمی: همانطور که دکتر نمازی هم اشاره کرد علوم انسانی سلامت نه یک رشته بلکه یک حوزه آموزشی پژوهشی است که نباید بهسوی تخصصگرایی و دیوانسالاری سوق پیدا کند. از همین رو ما با تأسیس رشته در شرایط کنونی موافق نیستیم. این نکته در چند دهه اخیر مورد توافق اکثر صاحبنظران این حوزه در دنیاست. آنچه در این سالها بدان اهتمام کردهایم تولید محتوا، سوق دادن ذوقورزی به نظرورزی روشمند و برساختن ادبیات و واژگان مشترک بوده است.
دکتر نمازی: برای تحقق این مهم شبکۀ دانشوری متشکل از اصحاب علوم انسانی و علوم پزشکی تشکیل شده است که در این حوزۀ پژوهش میکنند. تلقی رایج از آموزش عمومی سلامت چندان عنایتی به علوم انسانی سلامت نداشت. با لحاظ این آسیبشناسی و اتخاذ رویکردی انتقادی به آن کارهایی در این حوزه انجام دادهایم.سخن آخر اینکه علوم انسانی سلامت نه قرار است صرفاً تزئین طبابت باشد و نه جایگزین آن. این حوزه به رویکردهای غیرروشمند و غیرعلمی به پزشکی میدان نمیدهد بلکه دغدغهاش ادغام و یکپارچهسازی جنبههای فرهنگی، اجتماعی، انسانی سلامت در طبابت، سیاستگذاری، تصمیمگیری، آموزش و پژوهش است.
[۱] منظور health humanities یا medical humanities است.
نظر دهید